کوله به دوشان
خلاصه فصل اول کتاب زیّ طلبگی به قلم یکی از طلاب پایه اول
سخن از زیّ است و زینت و چقدر زینت، زینت بخش جان است اگر از آن روحانی باشد. دنیای بی زینت همچون جسد بی روحیست که همگان را به هراس وا می دارد و چه تلخ است قصه آدمیان در این برهوت ساختگی. برهوتی که بر همه جا سایه بی اعتمادی می افکند و چه عالم است رب عالمیان که از بدو خلقت حاملان وحی را روانه دیارها کرد تا سایه های ممتد جهل جهان را به سیطره در نیاورد و فرا نگیرد جان ها را. چون اگر جانی سایه گمراهی را برگزیند دیگر از نور رنجور خواهد شد و به خنکای سایه پناه خواهد برد و چقدر رب حکیم است که گشود درهای حکمت را به روی حاملان و سیراب نمود آنان را از معارف لدنی، معارفی که طلب دارد از ره پویان حاملان عمقی نگریستن و حکمت آموزی تدبرانه را و هر سو که روند از مکتب عشق سخن گویند و عشق آموزی و چه بهتر که ناسوتیان را مسخر این عشق کنند تا که به ملکوت در آیند. گرچه خود باید مظهر حق باشند تا بنده پلشتی و در فهم ما نیاید پلشتی مگر جوارح از آن بیداد کنند و تنها چشم زیّ را گواه است و بس. و چه زیبا می شود زیّ اگر گام زیبنده باشد به مکانی و تن فریبا نباشد به حلالی که در عرف حرامست بماند از حرامی که در عرف حرامست و چه بد اسفبارست آن انگ جمود که کاستی حلم را بنماید و چه زیبنده است آن زیّ گر حلم را به ظاهر بیافزاید هر چند ریا حرامست اما که گفته تحلّم ریا است؟ تحلّم از واجبات است و باز هم سخن از زیّ است و زیبندگی و چه زیباست آن زیّ اگر از آن کوله به دوشان باشد..